قطعه ادبی

ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ، ﻳﮏ ﺭﻭﺯ، ﻳﮏ ﻣﺎﻩ یا ﻳﮏ ﺳﺎﻝ. ﻣﻬﻢ ﮐﻴﻔﻴﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ. ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ، ﻳﮏ ﻋﻤﺮ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺟﺰ ﺩﺭﺩ، ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﺍﻳﺖ ندارند، ﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺭﻭﺣﺖ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﺮﺍﺷﻨد! ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻧﺎﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ! ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﻯ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ! ﺍﻳﻦ ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ، ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ و ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﺴﺖ قطعه ادبی...ادامه مطلب

آخرش یک نفر از راه می‌رسدکه بودنش جبرانِ تمامِ نبودن‌هاستجبرانِ تمامِ بی انصافی‌ها و شکستن‌ها …یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول می‌کند …جوری تو را می‌بیند که هیچ کس ندیده …جوری تو را می‌شنود که هیچ کس نشِنیده …و جوری روحِ خسته‌ تو را از عشق و محبت اشباع می‌کندکه با وجود او دیگر نه آرزویی می‌ماند برایِ نرسیدنو نه حسرت و اندوهی برای خوردن …دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:تو مثل باران هستی قطعه ادبی...ادامه مطلب

  میگذرد! گاهی از غرورش! گاهی از کسی که سخت دوستش دارد...  گاهی خودش را پنهان میکند،زیرصدای موسیقی هدفونش ... گاهی پشت لبخندهای ساختگی !!!  اما ...  یک روز ، بعد از یک اتفاق ،  گریه هایش تا همیشه بند می آید  و تبدیل میشود به نگاهی سرد !!! funticluxury هیچ آدمی دوست نداره نفر دوم باشه! اگه هم میبینی گاهی بعضی آدما  با دوم بودن کنار میان بدون حتما  خیلی خیلی مهم بودی واسشون که پیشت فقط باشن! حتی دوم! آدم تا یجایی واسش مهمه...  میجنگه... اعتراض میکنه...  عصبانی میشه...  ناراحت میشه....  از یجایی به بعد،  میفته تو بی تفاوتی...  به خاموشی، به بی حسی...  راحت و در سکوت میگذره...  یـہ وقتـایے هست کــہ  جـواب همـہ نگرانیات و دلتنگیات میشــہ یـہ جملـہ  کہ میکـوبن تــو صـورتت "بهـم گیــر نده،حوصلـہ ندارم"... ﺑـﻔﻬـــــﻢ... وقتے ﺑﻬﺖ ﮔﯿـــﺮ ﻣﯿﺪم… اﺯﺕ ﺟــــﻮﺍﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍم …  ﺣﺴــﻮﺩے ﻭ ﮔﯿـﺮ ﺩﺍﺩنام ڪـﻼﻓـــﺖ ڪـﺮﺩﻩ …  ﻓـڪ ﻧـڪـﻦ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺪﺑﯿـنم ¡¡ ﺧﻮﺷـــﺤــﺎﻝ ﺑﺎﺵ !  ﭼـﻮﻥ ﻋﺎﺷﻘـــــتمـــ♡ ــ ﺩﺍﺭم ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺍشتــنت ﻣﯿﺠﻨـگم!! ﺍﻣـﺎ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺭﻭﺯﯼ ڪـﻪ … ﺳﺎڪـﺖ ﺷـم … اﻭﺝ ﮔﯿـﺮ ﺩﺍﺩﻧـم ﺑﺸﻪ ﯾﻪ جمـﻠﻪ : "ﺍﻭڪــﯽ! ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘـــــﯽ..." قطعه ادبی...ادامه مطلب

روزی نخ داخل شمع از شمع پرسید: چرا وقتی من می سوزم تو آب می شی؟؟؟ شمع گفت: آخه وقتی که ببینی یکی که تو قلبته داره می سوزه مگه می تونی گریه نکنی؟؟؟  قطعه ادبی...ادامه مطلب

گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی قطعه ادبی...ادامه مطلب

قطعه ادبی...

y: من همیشه با کلمات زندگی کرده ام  با واژه ها بیدار شده ام وَ با شاعرانه ترین حرف ها به خواب رفته ام .   هنوز هم با یک دوستت دارم ، تازه می شوم  وَ با یک شب به خیرِ بی ریا  تمام دلهره هایم به خیر می گذرد.   نیاز به عشق گاهی در من از نیاز به آب و نان هم  پیشی می گیرد !   کلمات، مرا در برابرِ ناگذشتنی ترین رفتار ها و نامهربانی ها تسلیم می کند؛   حالا روزهای زیادیست  تشنه ی یک صبح به خیر عاشقانه ،  یک شب به خیرِ از ته دل  وَ یک دوستت دارمِ ساده ام...! y قطعه ادبی...ادامه مطلب